توصیه های اینجانب کاملا از مباحث اصولی روانشناسانه و علمی بوده و مدارکشم موجود گذاشتم کنار یک لیست مهم گذاشتم و کاندیدای محترم به همراه، همراهان چون پروانه دور شمع سوزانش باید نبوغ خود را در اجرا به کار گیرند.

الف - کاندید یا کاندیدا

کاندید یعنی آدم ساده لوح، احمق ، کودن،روانشناسان افراد را از نظر احمق بودن به چند دسته تقسیم می کند که بدترین آنها کاندید هست .

عزیزمن چرا اوقات تلخ میشی...چی ؟چرا فحش میدم! ..حالا کی فحش داد؟ به جان خودت راست میگم.... اولا من نمیگم تموم عالم میگن.. مدارکشم موجوده اون بالا واستون گذاشتم تازه مرحوم دهخدا هم گفته حالا به این که آیا دست هایی پشت پرده در کار است و این دسیسه است یا نه کاری نداریم ولی پیشنهادی که می تونم بهتون بدم اینه که زین پس به جای واژه بی تربیتی و فرانسوی کاندید از واژه با تربییتی و بازهم فرانسوی کاندیدا استفاده کنید و هرکسی از اطرافیان شما را با نام کاندید خطاب کرد چنان با پشت دست در دهانش بکوبید که تا پایان اعلام نتایج علائمش رو صورتش بماند جهت عبرت سایرین.

سپس چونان اندیشمندانه به جمع شوکه شده حاضر نگاهی انداخته و اطلاعات علمی ارزشمندی را که بنده در اختیارتان گذاشته ام برای آنان بازگو کنید و این چنین از دوران شیرین نامزدی خود لذت ببرید که هیچ دورانی مثل دوران نامزدی نیست!!!

ب- آیا از بی شعاری رنج می برید

نمک دوران شیرین نامزدی شعار است.اصلا شعار خوب یک حال خوبی به فرد مورد خطاب قرار گرفته می دهد که تا در موقعیتش قرار نگیری هرگز به عمق مساله پی نخواهی برد.شعار برای رای آوردن مثل روغن برای غذاست.نمیگم غذا بی روغن نمیشه ولی خودتون تصور کنید دیگه از قدیم گفتن:"شعار کره مرباست، بنزین واسه رای ماست"

اهمیت شعار بر کسی پوشیده نیست و شعارهای هر کس باید منحصر به فرد خود او باشد و از خصوصیات او بر گرفته باش مثل:" سیب،سیب گلابی یک کاندیدای حسابی" که تاکید بر ارزش حسابگری در انتخابات دارد و یا "رنگین کمان الهی ،بری با هواپیما بیایی" که تامین رویای دیرینه ترشیز بزرگ را تداعی می کند(به علت امکان سوء برداشت برای بعضی عزیزان از آوردن نمونه های بیشتر معذوریم) .

کافیست شما فقط وعده های خود را خود در اوزان جذاب و دلنشین بچینید و وعده به وعده،وعده های خود را به خورد مخاطبان تان بدهید.

ج- یک راست برویم سر اصل قضیه.

شوخی که نیست، تعارف هم با هم نداریم لذا در انتخاب رستوران،آشپزخانه،آشپز،مواد امولیه و نوع غذا خوب دقت کنید و هرگز کمیت را دست کم نگیرید چرا که ما و دوستانمان چون کارشناسان زبده غذاها را در جاهای مختلف تست نموده و کاندیدایی که از همین ابتدا در تمام موارد دقت لازم را داشته باشد فردا بهتر می تواند از بهارستان برایمان چیزهای خوب خوب بیاورد.

هر چند من نمی خواهم بر این جملات کلیشه ای "رای داغ، کباب داغ" و یا "شام فلانی از همه بهتر بود من به اون رای میدم" مهر تائید بزنم ولی خوب شاید این مهر نزدن به دلیل بند بودن دستان مشغول خوردن یک شام انتخاباتی در حوزه رقیب شما باشد!

به قول شاعر: این شامی که میگم شام نیست/ اگه شامه مثل اون شام نیست /هر شام مثله این شام نیست/ اینجا انگاری شام نیست

و یا در جای دیگر آمده است: امشب شب صحبته،من شاممو می خوام/کاندیدام اومده، من شاممو می خوام..

تازه از لحاظ علمی ثابت شده که انسان با معده خالی چیزی در گوشش فرو نمیرود چه برسد به عقلش وبخواهد نامتان را هم یادش بماند،بالاخره تمام این ها انرژی می برد.حالا خدا را خوش می آید می آید سر گذاشتن گوجه کنار کبابها مردد باشید من تازه می فهمم آن خدابیامرز چرا می گفت مساله این است بودن یا نبودن.

د - از وعده های تکراری پرهیز کنید.

غریبه ای که بین ما نیست، اگر فکر کرده اید این بار با وعده فرودگاه و قطار معمولی قانع خواهیم شده مودبانه باید بگویم عمرا.اصلا کمتر از افتتاح پیست اسکی دهان قلعه و زدن برج در میدان مرکزی بردسکن و جت اسکی در انابد واز این قبیل چیز ها راه ندارد. حالا اگر خیلی اصرار بر وعده های کلیشه ای دارید لااقل آنها را بروزرسانی کنید.قطار سریع السیر 3 ساعته تا تهران،فرودگاه بین المللی،کوره های آجر سفالی انابد و... راه اندازی می کنید.

نگران هم نباشید، از قدیم گفته اند وعده را تا به حال کی داده کی گرفته ؟!!!هر چند این مهم مستثنی هست فقط در مورد رفع بیکاری و سر کار رفتن دوستان بیکار چرا که این وعده به صورت اتومات و خودکار انجام می شود و وعده های دیگر باعث می گردنند حداقل دلمان خوش باشد.

به قول شاعر ما که میگه:

یک وعده طلایی اسمتو روش نوشتم.....

ه- پنجره ها رو وا کنید دلم گرفته

من در استعداد شما مبنی بر ایجاد دریچه های جدید در ذهنمان به افق های جدیدتر و این که ما تا به حال کند ذهن بودیم و شما در ذهنتان سلول خاکستری داری و ما سلول خاک توسری کاری ندارم، ولی شما که ممکن است به احتمال زیاد پس از انتخابات خودت هم بروی در یکی از این افق ها محو شوی و تا انتخابات بعدی پیدا نشوی افق هایی را برای ما روشن کن تا ما هم در خیالمان در این 4 ساله هی برویم در اون محو بشویم.

مثلا به جای این که بگویید بردسکن می خواهد منطقه ویژه اقتصادی بشود بگویید می خواهد پایتخت شود.چه عیبی دارد والا با این همه توانمندی مثلا یکیش همین هوای تمیزی که دارد .

میدانید چند سال طول می کشد تا تهرانی ها بیایند و هوای بردسکن  را به گند بکشند؟! البته ما هم با شهرستانی گفتن به آنها از خجالتشن در بیایم.ضمنا چند سال دیگر هم وقتی مدارس نسل آینده در فصل امتحانات به دلیل آلودگی هوا تعطیل بشود فرزندانمان می فهمند چه خدمتی به آنها کرده ایم و بگویید چند برج در فلان مناطق میزنید چون پایتخت بدون برج که ضایع است ولی خدائیش از احداث میدان چیزی نگویید که کلاهمان توی هم میرود.

می بینید ایده های خوب چه تخیلاتی به همراه دارد البته ایده شما باید ما را 4 سال در توهمات غرق کند تا وقتی بعد از 4 سال یک هو پیدایتان شد ما اصلا نفهمیم چه شده چه نشده.

خلاصه به سراغ من اگر می آیید حواسستون باشه چه جوری میان.