پخش سریال یوسف پیامبر(ع) که برای ساخت آن،  هم به لحاظ محتوایی و هم اجرایی زحمت زیادی کشیده شده است که  اکثرا این سریال را دیده و از قبل نیز در قرآن کریم و منابر با آن آشنا بوده اند .

 تقریبا تمام سلاطین با پیامبران  زمان خود درگیر بوده اند . اما در میان فرعون ها و شاهان خودکامه و دیکتاتور ، حاکمی به نام اخلاتون به یک مغز برتر کشور (اخلاتون تا آن زمان یوسف(ع) را به عنوان پیامبر نمی شناخت) میدان عمل داد و این هوش، کشور را در ۷ سال فراوانی از اسراف و حیف و میل منابع ملی و در ۷ سال تهیدستی از  مرگ و نیستی رهانید و در بازه ۱۴ ساله توحید را جایگزین خرافات نمود .

این رفتار اخلاتون می تواند درس های ارزنده ای را برای مدیران امروزی به همراه داشته باشد.

درس اول بها دادن به سرمایه های اجتماعی است. همه پیامبران دارای علم و هوش استثنایی بوده اند ولی حاکمان جامعه به گونه ای سد راهشان می شدندکه پیامبران نمی توانستد از هوش و علم و استعداد خود در راستای تعالی جامعه گام بردارند. ولی اخلاتون حتی به یک زندانی باهوش میدان عمل داد و به تبع آن کل کشور و حتی سرزمین های مجاور نیزاز آن موهبت استفاده کردند و این درس بزرگی است به همه مسئولان و مدیران که اگر یکی از زیردستان، ازشما بهتر می فهمد به او میدان عمل دهید تا همه از این فکر سود ببرند .

درس دوم این است که برای یک پدیده ی هرچند کوچک مثل یک خواب هم باید به دنبال پاسخی علمی و منظقی و قانع کننده بود..

درس سوم داشتن پشت کار در رسیدن به جوابی علمی، درست و قانع کننده است .

درس چهارم بی توجهی  به نظرات ناسنجیده و اظهارات غلط مشاوران و خوابگزاران بی مسئولیت است که با جملات کلیشه ای مانند ” ولش کن “، ” اهمیت ندارد “، “خودت را خسته می کنی” و … همراه است .

درس پنجم آن است که  اگر مدیریت جامعه بر محور شایسته سالاری باشد به جای استفاده از چاپلوسان از مدیران توانمند باید استفاده نمود هر چند فردی با موقعیت اجتماعی به ظاهر پایین و یا از امرای سابق باشد.

در ضمن حاکمیت شایسته سالاری آن قدر مهم است که سایر نوابغ و مصلحان واقعی را نیز از سایر نواحی به آنجا جذب می کند که حضرت یعقوب(ع) نمونه ای از این اثر می باشد .

درسهای فراوانی دیگری در این داستان نهفته است که خالق یکتا آنرا احسن القصص نامیده است