برای توسعه اقتصادی یک منطقه اما زیر ساختها و مولفه هایی مورد نیاز است که برخی از مهمترین آنها عبارتند از : منابع انسانی ( سرمایه اجتماعی ) که همان نیروی کار جوان ، متخصص و تحصیلکرده و خلاق است که در این بعد انابد ضعیف عملکرده است ، هرچند افراد تحصیل کرده زیادی دارد اما جدا از اینکه قطعا از این سرمایه اجتماعی در سایر نقاط کشور استفاده شده است ، نقش این نیروی متخصص در توسعه اقتصادی و اجتماعی شهر چه بوده است ؟
موقعیت سرزمینی یا برخورداری از زیرساختهای جغرافیایی مثل آب وهوا ، معادن ، راههای ارتباطی زمینی ، محصولات کشاورزی منحصر به فرد ، صنایع دستی و ... در این حوزه نیز انابد فقیر است چرا که بجز یکی دومعدن بزرگ که محصولات آنهم بصورت خام فروخته شده و تاثیر چندانی در تحول اقتصادی منطقه ندارد ، مزیت خاصی عاید شهر نشده است .
مسئله مهم دیگر ، نقدینگی و سرمایه اقتصادی است ، البته در این زمینه عده ای از خبرگان و مسئولان معتقدند با توجه به آمار سپرده های بانکی که برای آن رقمهای کلان مطرح میکنند ، اما اینکه چرا مردم حاضر به سرمایه گزاری نیستند ، یا به اصطلاح حاضر نیستند سرمایه شان آفتابی شود ، بنظر من دو موضوع بیشتر نیست ، یکی عدم اعتماد به کار آفرینان و کسانی است که تا کنون علیرغم اعتماد عمومی ، امتحان خوبی پس نداده اند و متاسفانه با اجرای پروژه های مطالعه نشده و سوء مدیریت باعث وارد شدن خدشه به سرمایه های مردم و متاسفانه از بین رفتن اعتماد و کاهش مشارکت اقتصادی شده است .
دلیل دیگر نیز فرهنگی است ، به این معنا که متاسفانه در محیطهای کوچک ، شناخت مردم از یکدیگر نسبتا بالاست و این بالا بودن شناخت ، جدا از نقش سازنده آن ( انسجام اجتماعی ) آسیب زا نیز هست . داستان همان موضوع ملانصرالدین است ! که با فرزندش از گوشه ای به گوشه دیگر آبادی میرفت . ابتدا خود بر الاغش نشست ، مردم گفتند پیرمرد سنگدل خود برترک الاغ نشسته و فرزندش پیاده دوان است ، او پیاده شد و فرزند را بر الاغ نشاند ، گفتند جوان جاهل با این هیکل بر الاغ نشسته و پیرمرد پیاده راه می پیماید . ملا پسر را پیاده کرد و هردو در پی الاغ میرفتند ، مردم خندیدند و گفتند این دو مشاعرشان را از دست داده اند ! خود پیاده میروند و الاغ بدون هیچ باری میبرند ! و داستان اصلی انابد نیز همین است ، تا فردی قصد میکند در انابد سرمایه گزاری کند ، میگویند از کجا آورده است و اگر سر و وضع مناسبی نداشته باشی نیز میگو یند خسیس است یا بی عرضه است !
شاید این موضوع یکی از دلایل اصلی فرار سرمایه از انابد باشد
هرچند از قدیم گفته اند که خود کرده را تدبیر نیست ولی اصحاب فرهنگ و رسانه باید این مسئله مهم را در دستور کار قرار دهند و به واکاوی علل و عوامل آن بپردازند ، بدیهی است میتوان این مهم را به یک گفتمان تبدیل کرد و برای حل آن در کوتاه مدت ، میان مدت و دراز مدت چاره اندیشی کرد .
یکی از دلایل اصلی کاهش جمعیت شهرستان انابد و از دست رفتن سرمایه انسانی ، بدون شک تاثیر مخرب خشکسالیهای مکرر گذشته است که باعث تشدید روند مهاجرت جوانان جویای کار به مراکز و شهرستانهای دیگر شده است . آشنایی روستا نشینان با سطح رفاه اجتماعی در شهرهای بزرگتر نیز از عوامل افزایش روند مهاجرت از پیرامون به مراکز عنوان شده است . یقینا جوان امروز دیگر قادر نیست با 100 یا حتی 2000 متر یا بیشتر زمین کشاورزی ، زندگی بگذراند .
از سوی دیگر هرچند تلاشهایی برای تثبیت جمعیت روستایی توسط نهادهای حمایتی صورت گرفته است ولی این کمکها نیز توانسته است تا حدودی جلو فقر جمعیت کهنسالی را بگیرد که توان و انگیزه مهاجرت نداشته اند ولی علیرغم شعارهایی که تا کنون مطرح شده است ، زمینه اشتغال واقعی در روستاها فراهم نشده است ، بنابراین نمیتوان از روستاییان خواست مشقتهای زندگی روستایی را تحمل کنند و باید به زودی شاهد خالی شدن روستاهای منطقه و به خصوص بخش انابد با توجه به تعطیلی کوره های آجر پزی باشیم .
مسئله بسیار مهم دیگر که کمتر به آن توجه می شود ، عدم گردش سرمایه در شهرانابد است ، بطور مثال علیرغم آنکه واحدهای صنفی زیادی هم اکنون در زمینه های مختلف فعالیت میکنند ، اما دیده و شنیده میشود که برخی از مردم و حتی برخی از مسئولان با به جان خریدن حوادث مختلف حاضر نیستند اقلام مورد نیازشان را از طریق کسبه انابدی تهیه کنند
این در حالی است که گردش این میزان سرمایه در بخش خدمات شهر میتواند باعث در آمد زایی برای شاغلین در بازار ، باربری ، آژانسها و ... شود . نکته ظریف اینجاست که در شهرهایی که موفق بوده اند و توسعه اقتصادی بالاتری نسبت به ما دارند ، حس ناسیونالیستی قوی در این زمینه است ، آنها معتقدند که وقتی نمایندگی فلان شرکت وارد کننده یا تولید کننده در شهرستان وجود دارد ، از هیچ غریبه ای خرید نمیکنیم ولی این فرآیند نیز در انابد معیوب و معکوس است
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.